تنها در خانه

ادبیات

تنها در خانه

ادبیات

فنائی


از فیض الهی چه بگویم که عیان است 
نوریست که در فلب و کنون مایه جان است 
درحال تضرع ز عادل چنین گفتم و اینبار بگوم 
استاد من و ما و نگو والی و استاد زمان است 
سرشار ز عشق و هنر و معرفت عادل

  تا هست فنائی به بر م قوت جان است 

نظرات 1 + ارسال نظر
گیتی رسائی چهارشنبه 29 مهر 1394 ساعت 19:42 http://gitoly.ir

سلام به برادر خیلی خیلی خوبم . برادر جان اون دو بیتی ناقابلی رو که از ته قلبم برات گفتم ارزش نداشت؟؟

شرمنده شدم . از اینکه من وبی ندارم که از الطاف شما تشکر کنم . ولی بگم هر دوتا نوه من مثل نوه های عزیز خودتون هستند. دائی علی به اونها لطف داره . خوب دنیارو کی دیده شاید یک روزی از روزای خدا یکی از اونا داماد دائی علی شد. الهی همشون خوشبخت بشن دل ما مادر بزرگها و پدربزرگها هم شاد بشه . آمین

چرا شرمنده شمارا بخدا این حرف رو نزنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد