کی دگر باره پسر دامن مادر برسد
وای در بحبوحه جنگ اگر شمر ستمگر برسد
حرمله تیر سه شعبه ز کمان کرد رها
وای و صد وای اگر بر گلوی سبط پیمبر برسد
مادر و سینه بی شیر و لب تشنه خشگ
به علمدار عمو جان بگو آب به علی اَصغر برسد
شُعله وَر گشت دلم وقتی فُرات آنجا بود
آب این نهر چرا پیرو به علی اکبر نرسد
هُرم گرما و لب تشنه و این جنگ غریب
اینهمه ظُلم یَزید ار چه به سِبط پیِمبَر برسد