تنها در خانه

تنها در خانه

ادبیات
تنها در خانه

تنها در خانه

ادبیات

  روزهاست غرق تمنایت شدم

 شاعر چشمان نمناکت شدم

مه شدی دراسمان بیکران 

شاهد تصویر زیبایت شدم 
لحظه ای را دل بدریا میزنم با یادتو 
قایقی گردیده ای گویا که دریایت شذم 
جمله امال و امید من تویی 
باتمام ارزو شاید که دریایت شذم 

تمنا

  روزهاست غرق تمنایت شدم 
شاعر چشمان نمناکت شدم
مه شدی دراسمان بیکران 
شاهد تصویر زیبایت شدم 
لحظه ای را دل بدریا میزنم با یادتو 
قایقی گردیده ای گویا که دریایت شدم 
جمله امال و امید من تویی 
باتمام ارزو شاید که دریایت شذم 

آزرده اَم

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com
گفت پیرو زمی ناب فروزنده شده 
جسم بی جان مرا بین که دل زنده شده 
خانه ای نیک بنا کرده ام ای دلبر من 
خانه با روی جمال تو ست که ارزنده شده 
دوش در میکده بی روی تو یودم دلبر 
صنمی گفت که پیرو زچه ازرده شده 
گفتمش سوخته ام سوخته دل می خواهم 
نام این سوخته دل تا به سما برده شده 
دربر شمع که جان داد پروانه چه گفت 
بلبل و گل زچه رو اینهمه ازرده شده 
از پریشانی زلف سیه و شانه بگو 
الفتی نیست در ان مو ی که پِزمرده شده 
دل دیوانه من اینهمه اشوب زچیست 
زچه رو دلبر و دلدار افسرده شده 
 علی کارگر (پیرو)
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com

نیمه گمشده ام

نیمه ای از سرزمینی دور پیدا کرده ام
نیمه ای مثل خودم پرشور پیدا کرده ام

عکس چشمم در نگاهش می درخشد چون چراغ
قاب عکسی روشن و پرنور پیدا کرده ام


او به دنبال من آمد سالها ، پیدا که کرد
دید او را من شدم مأمور پیدا کرده ام
او هم اینجا گم شده بود از غمش در باغ فکر
نیمه را با یک سبد انگور پیدا کرده ام
حال ِ او را از من و حال منم از او بپرس
مثل خود او را کمی رنجور پیدا کرده ام
رنج با صدها گره در هجر یاری آشنا
این گره ها را کماکان کور پیدا کرده ام
آه پیدا کرده ام نیمی ز خود اما چه سود
چونکه دیر او را ز جایی دور پیدا کرده ام
اوای دل( فرشته)

اوی دل

همه عمر برانم که چه کس یارم بود
شمع سوزان من و ماه شب تارم بود
غیر از این اشک چه کس همدم وغمخوارم بود
نیمه گمشده من چه کسی خواهد بود
اه این تن ز چه در عالم بود !
اوای دل فرشته

نیمه ای از سرزمینی دور پیدا کرده ام
نیمه ای مثل خودم پرشور پیدا کرده ام

عکس چشمم در نگاهش می درخشد چون چراغ
قاب عکسی روشن و پرنور پیدا کرده ام

او به دنبال من آمد سالها ، پیدا که کرد
دید او را من شدم مأمور پیدا کرده ام

او هم اینجا گم شده بود از غمش در باغ فکر
نیمه را با یک سبد انگور پیدا کرده ام

حال ِ او را از من و حال منم از او بپرس
مثل خود او را کمی رنجور پیدا کرده ام

رنج با صدها گره در هجر یاری آشنا
این گره ها را کماکان کور پیدا کرده ام

آه پیدا کرده ام نیمی ز خود اما چه سود
چونکه دیر او را ز جایی دور پیدا کرده ام

اوای دل (فرشته)

مردم از درد و نمی آیی به بالینم هنوز 

  • مرگ خود می‌بینم و رویت نمی بینم هنوز 
  • بر لب آمد جان و رفتند آشنایان از سرم 
  • شمع را نازم که می گرید به بالینم هنوز
  •  آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت 
  • غم نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز
  • روزگاری پا کشید آن تازه گل از دامنم 
  • گل به دامن میفشاند اشک خونینم هنوز
  • گر چه سر تا پای من مشتری بیش نیست غب
ا در هوایش چون نسیم از پای ننشینم هنوز

اوای دل (فرشته)

از آن زمان که آرزو . چو نقشی از سراب شد
تمام جستجوی دل . سوال بی جواب شد
نرفته کام تشنه ای . به جستجوی چشمه ها
خطوط نقش زندگی . چو نقشه ای بر آّب شد
چه سینه سوز آه ها . که خفته بر لبان ما
هزار گفتنی به لب . اسیر پیچ و تاب شد
نه شور عارفانه ای . نه شوق شاعرانه ای
قرار عاشقانه هم . شتاب در شتاب شد
نه فرصت شکایتی . نه قصه و روایتی
تمام جلوه های جان . چو آرزو به خواب شد
نگاه منتظر به در . نشست و عمر شد به سر
نیامده به خود دگر . که دوره شباب شد

اوایدل(فرشته)
ادامه مطلب ...

وابسته و دل بسته ام از خویشتن هم خسته ام 
چشمم اگر که بسته شد باز بر تو من وابسته ام

دنیا شد و وابستگی گاهی به ان دلبستگی 
وابسته و دل بسته ای از قید دنیا رسته ام

ای انکه دوستداری دلبسته نه وابسته باش 
دلبستگی ها واقعیست از واقعیت خسته ام

وابسته ام بر جامعه فرهنگ و دین یگ عالمه 
عشق و امیدم والدین برخاندان وابسته ام


همت و غیرت

همت است و غیرت این مرد با این دست و پا

عشق او نیست از حسین ابن علی یکدم جدا

ee1066797af2aabf1706c253aba6e9c2