تنها در خانه

تنها در خانه

ادبیات
تنها در خانه

تنها در خانه

ادبیات

آزرده ام


گفت پیرو زِمی ناب فُروزنده شده 

جسم بی جان مرا بین که دل زنده شده 
خانه ای نیک بنا کرده ام ای دلبر من 
خانه با روی جمال تو ست که ارزنده شده 
دوش در میکده بی روی تو بودم دلبر 
صنمی گفت که پیرو زِ چه آزرده شده 

گفتمش سوخته ام سوخته دل می خواهم 
نام این سوخته دل تا به سما برده شده 
دربر شمع که جان داد پروانه چه گفت 
بلبل و گل زچه رو اینهمه آزرده شده 
از پریشانی زلف سیه و شانه بگو 
اُلفَتی نیست در آن مو ی که پِژمرده شده 
دل دیوانه من اینهمه اشوب زچیست 
زچه رو دلبر و دلدار افسرده شده 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد