تنها در خانه

تنها در خانه

ادبیات
تنها در خانه

تنها در خانه

ادبیات

پراگنده هایم


Image result for ‫زیبا سازی و جدا کننده‬‎

همچو اقیانوس غم دارد دلم 


کوه غم اندوه غم در محفلم 


اشگ چشمم باز خونین گشته یار 


تو نمیدانی میدانی  اندوه دلم 

شده زخمی دلم پر خون و پر درد 


هوای خونه بارونی تنم سرد


چو مروارید زچشمانم سرازیر 


خدا کی میره این روزهای پر درد

 


باتن خسته لبی بسته نگاهت میکنم

 

هی نگاه به اشگ  وگونه ماهت میکنم 


درسکوت این اتاق و دری که بسته شده 


زهره وشمس فدای چشم سیاهت میکنم 


شعر و ترانه ات را بر دیده ام گذارم

 

 آهوی ناز مه رو ای دختر مجازم 


جانان و جان بابا مهروی خوب و زیبا


ای زائر خراسان  آهوی پاک چو دریا

 

من کنون در  کوچه های این غزل افتاده ام 


ساقیا جامی بده بی جامم و بی باده ام 


مطربا بنواز دف تا حرکتی دیگر کنم 


صد هزاران شکرخدایا  بنده ای آزاده ام 

 

 انجماد است انجماد است انجماد 


انجماد اکنون برون گردیده است 

 


ای فرشته ملائک در میخانه چه ها میکردند 


ز چه رو آدم و نا دیده  رها میکردند 


 آدم و آاب و گل و  آه و دم است 


ساقیا بر در میخانه بگو جام نثار میکردند  

دف مستانه چه زیبا بزدند 


راهیان حرم کوی رضا تنها درین خانه زدند 


گل زیبای خوشبوی  محمد صلوات

 

بتو از جانب این عاشق فرزانه زدند

 

ز چه رو دق میکنی دولت چه می باید کند 


دولت ار پر کرد باز یگ شرکت دیگر که هست هست


 

 

کوچه صحرا شد صحرا معرفت 


همچو رود راهی دریا شد دریا معرفت 


زخم دل وبلاگی باشد عشق و مهر 


مهربانی داره صحرای و دنیا معرفت

   

Image result for ‫زیبا سازی و جدا کننده‬‎ 

  
تو که اهل زدن نیستی چرا خواهی چنین یاری 


تو که در اوج عشق و منزلت مریم خدا داری 


تموم عشق و  هستی زندگی مریم تو در گلشن 


تو که گل هستی و هم یگ گلستان در بغل داری

Image result for ‫زیبا سازی و جدا کننده‬‎


درود بر دیارگاه و استاد من 


که سنجیده گفته اکنون سخن 


 چو پستهای او پند و اندرز بود 


برای عزیزان رفیقان و من 

Image result for ‫زیبا سازی و جدا کننده‬‎


افسانه نگار و نازنین است 


بر دیده ما روی جبین است


.این خیال منجمد روزی رهایم میکند 


در شب هجران نگه بر اشگ و اهم میکند 


از چه رو احساس در من مرده است 


یگ نگه برمن بگو دلدار ماهم میکند 

Image result for ‫زیبا سازی و جدا کننده‬‎ 


این دو روزی که مهمانم و تو میزبانی 


مدیونم همه عمر که تو هم جانانی 


در شب و ظلمت من ماه درخشان منی 


کفر نباشد که بگویم همه ایمان منی 


ای صدای سخن عشق چه خوب گفتی تو 


دم عنیمت شمر ای دوست که مهمان منی  
 

 Image result for ‫زیبا سازی و جدا کننده‬‎

  ای مست از می و از باده به چه اندیشی 

نزدیک بیا مهروی در قلب و ذل خویشی 

بند زن شده ام دل را چون کعبه امال است 

با عشق و وصال یاآر ساقی تو در پیشی 
 Image result for ‫زیبا سازی و جدا کننده‬‎

نظرات 1 + ارسال نظر
صحرا دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 15:43 http://zakhmiedel3.blogfa.com/

وای بابای مهربونم چقدر شما به من لطف دارین انشالله همیشه سلامت و شاد باشی


کوچه ای را بود نامش معرفت
مردمانش با مرام از هر جهت
سیل آمد کوچه را ویرانه کرد
مردمش را با جهان بیگانه کرد
هرچه در آن کوی بود از معرفت
شست و با خود برد سیل بی صفت
از تمام کوچه تنها یک نفر
خانه اش ماند و خودش جست از خطر
رسم و راه نیک هرجا بود و هست
از نهاد مردم آن کوچه است
چونکه در اندیشه ام اینگونه ای
حتم دارم بچه ی آن کوچه ای


زنده باشی بابای گلم

سلام دخترم ازینکه به این کلبه حقیر هم سر زدی ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد