تنها در خانه

تنها در خانه

ادبیات
تنها در خانه

تنها در خانه

ادبیات

ای انکه تو میدانی


ای انکه تومیدانی در تن نفسی زنده است 


ای جان و دلم بنگر چشمم به اینده است 


گفتی که مبر ازیاد دل دادن و ای عاشق

 

عالم ودرون ان با یاد تو پاینده است 


میسوزم و می سازم از یاد مبر من را 


اتش به بدن دارم لبها پر از خنده است 


خوانده ای یار مرا یار عزیی همه عمر 


لب من با نفس و نام تو دلبر زنده است


عنچه عشق من ای یار برمن تو نخند 


گرچه هر روزو شب ای یار لبت پر خنده است 


بوسه ام ای گل مهتاب مبر از یادت 


گونه های تو عزیزم فقط از بنده است 


چون گل یاس سپیدی خس و خاشاکم من 


خس و خاشاک به عطر گل رویت زنده است 


بنگر بر رخ مهتاب و نگر پیرو تو 


رخ او چون رخ دلبر همه شب تابنده است 


گرچه من پیر و خرابم اللده به می


تو فرشته و ملک هستی این زیبنده است


شعر گفتی و کنون من جوابت بدهم 


شعر زیبای شماهم عزیز از بنده است

 کارگر هستم ولی بیکار می باشم کنون


مرز من اکنون رسیده به سرحد جنون

گفتم ز من جدا مشو گفتی نمی شود
گفتم ز پیش من نرو گفتی نمی شود
گفتم بیا کنار دل خسته ام بمان
قصه هجران و غم مگو گفتی نمی شود
گفتم بیا به شب و لحظه های بی سحرم
و دمی غمگسار شو گفتی نمی شود
گفتم قسم به عشق و محبت قدیم
بگو ز راز گل شب بو گفتی نمی شود
گفتم ستاره شب تار من تویی
پس صبحی سپیده را بجو گفتی نمی شود
گفتم به من بگو برای چه می روی
در سادگی یک کلام نو گفتی نمی شود
گفتم پلی میان من و تو کاش
می ماند به اندازه تار مو گفتی نمی شود
گفتم ز آشیانه مهرم سفر مکن
بمان
نرو
از من جدا مشو
بازم گفتی نمی شود

اوای دل

پریشان گشتم از هجرت 
درین دشت پریشانی 
پریشانان چه می جویند 
که این راز یست پنهانی

بکویت آمدم اما پریشان پریشانم 
نمیدانم عزیز دل چرا اینگونه حیرانم 
تنم بوی تو را خواهد ،
لبم نام تو را گوید 
ولی قلبم ناشاد است 
چه گویم من ،به زندانم ...

ای دوست مپرس چرا چنین نالانم 
آزرده دلم که خسته و بی جانم 
هرگز منگر حال درونم چونست 
دردی ست گران که کرده است زندان 
زنده ست ولی ز زندگانیش مپرس

پریشان


نظرات 2 + ارسال نظر
نیلوفر جمعه 23 مرداد 1394 ساعت 17:38 http://kiiimiia.mihanblog.com/

ایشاالله سایتتون همیشه پابرجا باشه.
9651

تشکر فراوان

بنت الهدی جمعه 23 مرداد 1394 ساعت 13:49

«میسوزم و می سازم از یاد مبر من را

اتش به بدن دارم لبها پر از خنده است...»

خیلی خوشم میاد از این بیت هایی که میشه به راحتی اسمشو گذاشت ... «شاه بیت».....

ومنم از زیبا یی شناسی شما ممنونم اون شعر از خودمه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد