ای تو خود روشن تر از مهتاب ماه خواهی چرا
چون به بزم عاشقی سرباز را رنجانده ای
ایکه هستی چشمه پاک و زلال زندگی
وصف چشمانت چو آهو زلف تو همچون کمند
گر چه خود در مسند علم و ادب ساکن شدی