تنها در خانه

تنها در خانه

ادبیات
تنها در خانه

تنها در خانه

ادبیات

برای دوستان

 

مونس و غمخوار من گاهی به حرفم گوش کن

دوستت دارم غروب وقتی نمایان می شود


دوستت دارم نگارم ، پیرو جنت مکان 
گردهم لب را به تو عمرت دوچندان می شود ؟


شاعره

 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

مونس و غمخوار و همراهم تویی


گوش جان را میدهم بر تو عزیز



در غروب عاشقان با یاد تو سر میکنم

لب به جام و باده لبهای تو تر میکنم

پیرو گوید شاعره ای مهربان نازنین 
چشم را از هجر رخسار تو بر در میکنم 
اتتظارم تا بیایی و نشینی نزد من 
این دعا را روز و شب در نزد داور میکنم

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

 

شدم ائینه ای انگار که در من بنگرد خود را 
عجب شیرین زبان بود دختر رفرهیخته زیبا


شدم ائینه و با او به نزدش گفتگو کردم 
با قلب عاشق وسردم نکن تکیه بمن ی کوه پر دردم

  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

سلام و درود بر شما کاظمی 

که از خوبرویان و مهروی درعالِمِی 
بوَد علم و دانش شغلی ز پیغنبران 
عجب رشغل نیکی توداری در اینجهان  
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

ارزویت را به جانم میخرم جانانه ای 
بی نه در زنگ شاید بود افسانه ای 

لحظه های زندگی سزشار از عشق خدا 
شادمانی عشق وخوشبختی بود در خانه ای 
این پیام قلبی سرشار از عشق خداست
مهربان نسرین عزیز است با صفاست 
بادلی گسترده و پاک لبریز از عشق و امید 

عشق نسرین بانو این خوب عزیز ما خداست

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com       

 

دعایت میکنم رفع گرفتاری شود ای مهربانم 
غم و درد تو را ای مهربان از خود بدانم 
تو و ارامشت هست ارزوی قلبی من 
من آن شاگرد کوچک هستم و استاد ندانم

  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

 
از یاد نبردم که در قلب نهانی
بیگانه نه که دوست تویی راحت جانی

این دام تو بردار که اسیرتو شدم من 
من عاشق روی توشدم در دم و انی 


  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com


از من تو گذشتی و گذر کرده ای ای دوست

رفتی ازین مسلخ درگیر زمانی

  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com


دنیاسراب بود

http://8pic.ir/images/owr000pd7frmyhrtwj0a.jpg

http://giti.mihanblog.com/ وبلاگ فریاذد تلختر از سکوت  

پیرو

سروده خانم گیتی رسائی
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com
نام نیکو لایق هر مرد نیست 

هردوائی در خور هر درد نیست 

همچو"پیرو" پاک باش و بی ریا

هرکه گفت هستم که همآورد نیست

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com


دارم برادری که دلش پاک و بی ریاست 

برقامتش درستی و پاکی چنان قباست 

نامش علی و کنیه اوکارگر بود

او "پیرو" علیست چنین رهبری سزاست

گیتی رسائی

دوبیتی

از هجر شما سخت شدم ازرده 

 بازا که دگر باره  دل من مرده

از دوری تو حال خوشی نیست مرا 

هجر تو رسا تاب و توانم برده 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

الهی تا ابد پاینده باشی

 همیشه مهربان سرزنده باشی 

حقیقت را بگویم خواهر من 

که میخواهم مدام از بنده باشی 

فروزان امدی


فروزان امدی چون شمس دگر  مهتاب میخواهم چکار 


فروزنده شدی بیدار و من خوابم  تورا در خواب میخواهم چکار 


شدم بیتاب از هجرت من تنها و سرگردان پناهم باش 


بیا بر من بتاب ای دلبر زیبا دل بیتاب میخواهم چکار 


چو خواندم این سخن  رادلبر زیبا  از چشمان شهلایت 


بدیدم نور امید عشق رادگر افتاب میخواهم چکار 

 

حاشاکنم


 

 

نــــــادیــــــا

خواهم شبی از غصه ها اشک چِشَم دریا کنم

گر تو شبی آیی بَرم شاید تو را حاشا کنم

 

در پیچ و تاب زندگی هر لحظه غلطان می شوم

در روزگار بی کسی خواهم دلم رسوا کنم

 

آدم ندیدم نازنین در این زمین پُر نشیب

با چیدن سیب بهشت شاید که خود حوا کنم

 

من مستِ چشمانت شدم ساقی ببین گشتم خراب

جامی دگر بَر من بیار شاید تو را پیدا کنم

 

خواهم که با مرگ دلم پایان دهم عشق تو را

امشب چرا دیوانه ام خواهم دلم شیدا کنم

 

من یک زن شوریده ام عاشق نبودم تا کنون

گر تو دلت عاشق نشد من راز خود افشا کنم

 

"آوا" بمیر از درد عشق آتش به سامانت زدنند

امشب بیا در بزم من شاید تو را حاشا کنم

 

نــــــادیــــــا


نــــــادیــــــا


http://nadianadi.mihanblog.com/

سفر تا انتهای شب 

 

غروب هم زیباست

 میرود خورشید پشت کوه پنهان می شود

قلب من در این غروب آغوش جانان می شود

دوستت دارم غروب ای همدم تنهائیم 
درد دل گویم به تو ،آیا درمان می شود ؟

در فراق یار هستی شاهد رود رخم 
اوج دردم را نگر آیا بسامان می شود 

گاه همرنگ غم غمبار تو گردد دلم 
عاشقِ آن دم که سرخ جانان می شود

مونس و غمخوار من گاهی به حرفم گوش کن 
دوستت دارم غروب وقتی نمایان می شود

درغروب زندگی اینک رسیدم از فَلَق
کی روا باشد که پیرو مات و سرگردان شود 

تا طُلوع هَست و بود فجر و الشمس و ضحی 
کی روا باشد که مرد محتاج نامردان شود وب سایت  

http://donyababa.blogfa.com/

علی کارگر(پیرو)

بیائید با هم مهزبان باشیم

 



بیائید با هم مهربان باشیم  
یک نفس با دوست بودن همنفس 
آرزوی عاشقان این است و بس
واحه های دور دست دل کجاست
تا بیاساییم در خود یک نفس ؟
واحه های گم که آنجا کس نیافت
رد پایی از نگاه هیچ کس
خسته ام از دست دل های چنین
پیش پا افتاده تر از خار و خس
ارتفاع بال ها : سطح هوا
فرصت پروازها : سقف قفس 
خسته از دل ، خسته از این دست دل 
ای خوشا دل های دور از دسترس

بیائید همدیگر را ببینیم ،بیائید برای یکدیگر ارزش و احترام قائل شویم 

بیائید انسانیت را باور کنیم ،بیائید طلبکار هم نباشیم 

بیائید خودمان را دوست بداریم تا راهی باشد برای دوست داشتن دیگران 

بیائید آئینه ی یکدیگر باشیم :

هم قشنگی ها را ببینیم ،هم زشتی ها را 





زندگی چون گل سرخی است

  پر از خار و پر از برگ

   وپر از عطر لطیف

    یادمان باشد اگر گل چیدیم

     عطر و برگ و گل و خار

    همه همسایه ی دیوار به دیوار همند







چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند

خنده ی پنجره زیباست اگر بگذارند

 

من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم

عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند

 

سند عقل مشاعی است همه می دانند

عشق اما فقط از ماست اگر بگذارند

 

روستا زاده ام و سبزتر از برگ درخت

وسعتم سینه صحراست اگر بگذارند

 

دل درنایی من این همه بیهوده مگرد

خانه ی دوست همین جاست اگر بگذارند

 

غضب آلوده نگاهم مکنید ای مردم

دل من مال شماهاست اگر بگذارند.

 

باچشم دل سخن دل را بخوان 

برچسب ها: مهرو مهربانی، آینه، عاشقانه، زندگی، شعر اگر بگذارند، دوستی، دل نوشته، 

شعری از استاد شهریار


 گفته بودم بی تو می میرم ، ولی این بار نه 

گفته بودی عاشقم هستی ، ولی انگار نه

 

شهرچه گویی دوستت دارم ، به جز تکرار نیست

خو نمی گیرم به این ، تکرارِ طوطی وار نه

  

تا که پا بندت شوم از خویش می رانی مـــرا

دوست دارم همدمت باشم ، ولی ســــربار نه

  

دل فروشی می کنی ، گویا گمان کردی که باز

با غرورم می خرم آن را ، در این بازار نه

  

قصد رفتن کرده ای ، تا باز هـم گویم بمان

بار دیگر می کنم خواهش ، ولی اصرار نه

  

گه مـرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی

آنچه دستت داده ام نامش دل است ، افسار نه

 

 "شهریار"


 

اصل ولایت علی

به نام خدا

شعر شماره 184 :  اصل ولایت علی(ع)

نگارش :  11 مهر 1394

***************

حرفِ علی که می شود، کعبه دریده می شود

بهر تولدش در آن پرده کشیده می شود

 

سلسله ای که می شود معنی ثقلِ دومین 

دشمن کینه توز او ، نسلِ بُریده می شود

 

خاتم انبیا که با دعوت تازه می رسد

پشت سرش علی به هر مرحله دیده می شود

 

نغمه ی «لا فتی به جز شیرخدا» برای او

بین زمین و عرصه ی غزوه دمیده می شود

 

اینکه « اَناَ مدینةُ العلمُ و علیُّ بابها »

سرّ ولیِّ حق از این جمله شنیده می شود

 

روز غدیر و آخرین حجّ محمدِ امین

روز تکامل و جهان رنگ سپیده می شود

 

اصل ولایتش به دین مثل عمود خیمه و ...

اشهدُ انَّ حُجّتـش عین عقیده می شود

 

بداهه . عید غدیر سال 94

http://asemaneabieman1.blogfa.com/


دلتنگیهای من (آسمان آبی)حسین


در انتهای جاده

  
حسرتی در قلب من پیدا نبود 

روزهایم چون شب یلدا نبود 

 

لحظه هایم پر تلاطم پر زنور 

آرزوهایم به جز رویا نبود 

 

تا که آمد سوختم از دیدنش 

در نگاهش شوقی از فردا نبود 

 

یک صدف پر بود  از دلواپسی 

گوهری رخشان ولی شیدا نبود 

 

لرزه ای با دیدنش در من گرفت

لرزه ای که در شب سرما نبود

 

رود گشتم در مسیرش لحظه ی 

غافل از آنکه دلش با ما نبود 

 آرمیتا مولوی

  http://sahel123.blogfa.com/

  ۲۲ مهر۱۳۹۴ | 8:32 | 


 

  

غزل حسین منزوی برای امام حسین (ع)


 ای خون اصیلت به شتکها زغدیران

 افکنده شرفها به بلندای دلیران


 جاری شده از کرب و بلا آمده آنگاه

 آمیخته با خون سیاووش درایران


  تو اختر سرخی که به انگیزه ی تکثیر

 ترکید در اندیشه خورشید ضمیران


 ای جوهر سر داری سر های بریده 

وی اصل نمیرندگی نسل نمیران


  خرگاه تو میسوخت در اندیشه تاریخ

 هر بار که آتش زده شد بیشه شیران


آنشب چه شبی بود که دیدند کواکب

 نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران


 وآن روز که با بیرقی ازیک تن بی سر

 تا شام شدی قافله سالاراسیران


 تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند

 باید که ز خون تو بنوشند کویران


 تا اندکی از حق سخن را بگذارند 

باید که ز خونت بنگارند دبیران


 حد تو رثا نیست عزای تو حماسه است 

ای کاسه شان تو از این معرکه گیران


          حسین منزوی 

عاشورای حسینی 


باتشکر از وبلاگ فریاد اب (کاظمی)

http://faryadab.blogfa.com/