تنها در خانه

تنها در خانه

ادبیات
تنها در خانه

تنها در خانه

ادبیات

ساغر دل


متنظر هستم به روی نوگلی زیبا و ناز 


مریم است ناز دارد هزاران ناز و راز 


 راز او در افرینش خالق هستی بگفت 


به چه شیرین است ساغر باز میگوید و باز

جدا کننده متن وبلاگ لاینر وبلاگ

تندیس تنهائی

 


پرسید عزیزی از نگاری گر حق بدهد ی اختیاری 



با ماه زمین چه میکنی تو درخواب نه بل در بیداری 

اون لحظه بدون مگث گفتم مختار اگر باشم وهستم 

هر فاصله ای رو بر میدارم تا اینکه نباشه هیچ دیواری

جدا کننده متن وبلاگ لاینر وبلاگ

این حافظه جز سنگ طلا نیست 


غیرش خیالی بخدایم به خدا نیست 


از عالم و آدم خبری هست درین مُلک 


از یار عزیزم دل من هیچ جدا نیست

جدا کننده متن وبلاگ لاینر وبلاگ

الحق که چه خوب و نیک گفتی 

دانی  که درست و شیک گفتی 

حرف تو بجای خویش زیباست 

تندیس زتنهایی نه که رهزن دلهاست

جدا کننده متن وبلاگ لاینر وبلاگ

 


تندیس تنهائی



پرسید عزیزی از نگاری گر حق بدهد ی اختیاری 

با ماه و زمین چه میکنی تو درخواب نه  در بیداری 

اون لحظه بدون مگث گفتم مختار اگر باشم وهستم 

هر فاصله ای رو بر میدارم تا اینکه نباشه هیچ دیواری

تک بیت های بداهه

جدا کننده متن وبلاگ لاینر وبلاگ

داری هنر عشق به کف یار گرامی 

احسنت به شما باد که من هیچ ندارم
جدا کننده متن وبلاگ لاینر وبلاگ
من خاک پای یاران هستم درین زمانه

برتو سلام دارم ای یار جاودانه 
جدا کننده متن وبلاگ لاینر وبلاگ
امان از غارت عشق برده تقوی راز این دل 

که غارت شد دراین خانه تمام نامرادیها
ali_kargar_gol_rul.gif

راه زندگی


فاطمه رنجبر است دختری با سن جوان 


پروفایلش گوید هست مجرد بود او از گیلان


مهربان هست و رئوف صادق و با ایمان است 


فاطمه دختر زیبایی که هست در ایران


باحجاب است وبیزار زِ کذب و زود رنج 


مومن است و باخدا دختر ما با ایمان


سَطح تحصیل چه باشد اَدبش والا است 


با تعلق بود او به خواندن و نوشتن و رمان 


باسیاست ادبا کاری ندارند هرگز

فاطمه رنجبر است دختر پاک ایران
ali_kargar_gol_rul.gif

گفتگو


 http://easa.blogfa.com/#http://easa.blogfa.com/#

مردیست سعید   اهل ایران باشد

در فصول سال زاده  آبان باشد 


 آنچه خوبی هست درین جهان زیبا 


اوصاف سعید  باشد و در جان باشد 


شغلش چو من  انتظار است یاران


رنگ عشق او مشگی  ی درمان  باشد


وطن در ادبیات ایران

Image result for ‫تصاویر خلیج فارس  تنگه هرمز و ایران‬‎

هر زمان کز وطن خویشتن آیدیادم


به فلک می رسد از عشق وطن فریادم


جان بقربان وطن بادکه در مکتب عشق


بجز از عشق وطن یاد نداد اُستادم


احمد شاهرخیان --معاصر

خلیج فارسم من بازوی سُتوار عمانم


ز هرمز تا هویزه بی قرار از عشق ایرانم


چو مروارید کیش از گردن ایران در آویزم


چو کارون آب نیلی را به کام نیشکر ریزم


محمد تقی حر آبادی فراهانی --معاصر


ای عرب  بنشین به جایت جُرم خود سنگین نکن


تو خلیج فارس را بانام خویش ننگین نکن


این خلیج از سالها در مُلک  ایران بوده است


آب آنرا ای عرب باخون  خود رنگین نکن


کاظم حمیدی شیرازی (کاظم)معاصر


ایران من ای خاک همایون من ایران


ای عشق تو آمیخته با خون من ایران


ای منبع الهام  من ای شور رتو جاری


 در شعر تر و نغمه موزون من ایران


حسین منزوی --معاصر

برگزیده از کتاب نمک کلام --بخش وطن

 Image result for ‫تصاویر خلیج فارس  تنگه هرمز و ایران‬‎

پستی زیبا

توکه باشی، معجزه ای در من رخ می دهدبه نام”آرامش” باش حتی همین قدردور...


قشنگ ترین پستی که یک پسر گذاشته بود:


ما به دنبال خوش گذراندن لحظات جوانیمان با آنها..


آنها به دنبال ساختن زندگی رویایی با ما...


ما به دنبال تکه ای از بدن آنها...


و آنها به دنبال نوازش مردانه از ما...


گاهی اوقات ما مردها چقدر بی رحمانه برای نوازشی شهوت می طلبیم ...


و آنها نه ضعیف اند و نه احمق ...


فقط مهربانند همین !! 


couple_cute_love_romance_Favim_com_23325

پیرو


گرچه دنیای مجازی پراز ابهام شده 

حرفها همچو فضایش پر از ایهام شده 

بازهم دلخوشم و شاد ازین حال و هوا

همچو"پیرو" دل یاران پر از الهام شده 

گیتی رسائی

غم نامه

   


گرمی و عشق وجود با اِنجماد هَمراه شد 



سِینه مالامال دردپرُ کینه و پر آه شد 



سر به زانوی غم از خانمان جامانده ام



از چه رو اینعشق،از راه حق بیراه شد



غم بِسان شُعله سُوزانَد شَب وروز مرا 



شادی و عشق و اُمید گوئی تو اَندر چاه شد 



اُستِوار بود این بَدن مُحکم چو کوهِ صخره ای



صخره ها نابود گردید و سَبُک چون کاه شد 



هَمره باد خَزان این سو و آنسو می  پرید



تا که از سرمای عشق دراین شِتا آگاه شد 



آسمانم بی ستاره گشت و ظُلمَت در دلَم



آسمان امشَبم تاریک گشت بی ماه شد  



پیرو گویا برزخ و دوزخ بوَد این زندکی 



عاقبت پایان بگیرد آخِر اینراه شد


ali_kargar_gol_rul.gif

   92065.jpg

467.gif

عشق بارانی من باتو


لَعل و نگین با تو جِنان روشن است 

عشق بارانی تو با من است 

یاد تو هست بر دل من تا سما 


لیلی نوشت های تو هم با من است 

لاف نزنم باتو بگویم کنون 

دشت مجازی باتو چون گلشن است 

یاقوت و درُ در برتان هیچ نیست 


پیرو بگُفت لیلی وبِت اَحسن است

مشاعره..2

به عادل فنائی ترک ملکانی، سلام دارم من ای یارا 


فرشته در برش دارد و حورالعین دانا را 


مگر شیراز تُرک دارد که حافظ حاتم طائی شده یکدم 


که با یک خال هندویش ببخشد او سمرقند و بخارا را 



http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/171.gif

 سلام و صد سلام استاد خوش محضر نگارا !


علی آقای پیـــــــــــرو ! بهترین استاد ! یارا !



شما خود حاتم طایی به بذل مهــر می باشید



دگـــــــر لطفاً نکن شرمنده با آقایی ات ما را . . .


  http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/171.gif

منم پیرو بتو مایل کریم و اهل دل عادل 


خجل هسنم به درگاهت،فنائی نیستم قابل 


بزرگی از شما باشدره علم و صفا باشد 


که استاد بزرگ ما فنائی با خدا یاشد

 

شیدا

2015-11-15.jpg

میرود  شیدا به هر سویی  روان


گوئیا او می رود دامن کشان 


عاشق است و عشق معنایی غریب 


هست شیدا در میان عاشقان 


صادق است شیدا صمیمی عشق او 

 

 عشق شیدایی ست عشقی جاودان 


واژه ها گر چ همه شیدا شدند


با فریبا راهی دریا شدند 


موج شد بر صخره و ساحل نشست 


مهر شد بر پیرو مایل نشست 


هوش از سر رفت و دیدم ذوق و اشعار تو را  


ای فریبا بر تو باشد صد هزاران مرحبا 


مشاعره


 


من دیدم حافظ و صائب و شهریار دارن سر خال ترک شیرازی دعوا میکنن،وظیفه خودم


 دونستم نظرمو بگم، و البته نا گفته نماند که علی کارگر (پیرو)هم جواب منو داده:

( امیر حسین اکبر پور}

 

حافظ شیرازی


اگـر آن تـرک شیرازی بـه دست آرد دل ما را


به خال هندویش بخشم سمرقند و بـخارا را


صائب تبریزی


اگـــر آن تـــرک شـیرازی بـــه دست آرد دل مـــــا را


بــه خــال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را


هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد


نــه چـون حـافظ کـه می بخشد سمرقند و بـخارا را


شهریار تبریزی


اگـــــر آن تــــــرک شیرازی بـــه دست آرد دل مــــا را


بـــه خـــال هـنـدویـش بخـشم تــمــام روح و اجـــزا را


  هــر آنکس چـیز می بخشد بـه سـان مرد می بخشد


نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را


سـر و دسـت و تـن و پــا را به خــاک گور می بخشند


نـــه بـــر آن تـــرک شـیرازی کـــه بــرده جـمله دلها را 


امیر حسین اکبرپور


اگـــر آن تــرک شـیـرازی بــه دسـت آرد دل مـــــارا


عجب بـخـتـی به او رو کـرد،نـمـیکـرد فـکـر اینجـارا


میـــدانم نـمیگــنجد ز خوشحــالــی در پوسـتـش


بگذارید که خوش باشـد هـمــیـن چند روز دنـیـارا


من نمیدم وعده سرخرمـنی چـون حافظ و صائـب


بـه سـان وعــده ی دسـت ها و پا ها و بــخــارا را


بیا بـنـشـیـن به پای گـفتمان بینیم چه میخواهی


فــقــط بـایـد یـکـی را بـرگـزیـنــی : خر یــا خرما را


  علی کارگر (پیرو)


اگر حافظ ببخـشیـده سمرقـنـد و بخـارا را


و یــا صــائــب بــداده دســت و هــم پــارا


ویا از شهریار برده تو گویی روح و دلها را


"اکبـرپور"چنین گفته که یا خر را و خرمارا


منم"پیرو"چنین گویم به یگ بوسه ز لبها


دهـم دین و دل و جان و عزیزم کل دنیا را


عادل فنایی


عزیز دل علی پیـــــــــــــــــــــرو ! که دادی کل دنیا را


امیــــــــــــــــر آقا حسین اکبر که پورت شدجدا ، یارا !


دهی خرما خـــــــــــــــر و قوت دهی خر را نمی دانی


اگر آن ترک شیرازی خورد با شیـــــــــــــــــر ، خرما را !


سوار آن خــــــــــــــــــــــــــــــر خرما خورت گردد بتازاند


چو رخشی رو نهد ســــــــــــــــــوی سمرقند و بخارا را


حنا بندد ســـــــــــــــــــــر زلف و کند مِش کاکل زردش


کند دســــــــــــــــــــت شما را در حنا شاید کمی پا را


همان بهتــــــــــــــر کند حافظ به خال هندی اش هدیه


سمرقند و بخارا را نه چون ماها که هــــــــــــــــــرجا را


دل و روده ، جگر ، معده ، طحال و شش ، کمی کلیه


نباشــــــــــــــــــــــــد در خور و شایسته آن ترک زیبا را


بیا مــــــــــــــــــــــلکان و تُرک آذری را تَرک رَخشَت کن


وفا را در نگاهش خوان و عشـــــــــــــــــــوه قدّ رعنا را


ببینی تا رُخَش غــــــــــــــرق نگاه و بی خودش گردی


فرشته بینی و یابی تو حورالعیـــــــــــــــــــــــــنِ دانا را


فنائی ترک مـــــــــــــــــــــــلکانی نجیب و دل ربا باشد

اگر باور نداری قصد کن با ســــــــــــــــــــر تو این جا را